بازگشت به عقب درسوریه امکان پذیر نیست "نوشتۀ هیلاری کلینتون"




۱۸ ژوئن  شرق الاوسط به چاپ رسید، سرکوب های خشونت بار اخیر  شهروندان را به وسیلۀ دولت بشار الاسد در سوریه محکوم می کند و خواستار انتقال به دموکراسی در آن کشور است.

متن کامل مقاله در زیر آمده است:


جهان در سوگواری بخاطر مرگ شمار فراوانی از افراد بی گناه، از جمله یک پسربچۀ سیزده ساله که به طرز وحشیانه ای شکنجه و مُثله شد، به مردم سوریه پیوسته است. از هنگام شروع اعتراضات تا کنون، نزدیک به هزار وسیصد نفر سوری جان خود را از دست داده اند. چندین هزار تن دیگر به زندان افتاده اند و حقوقشان پایمال شده است. نیروهای امنیتی محلات را زیر محاصره گرفته، برق و ارتباطات اینترنتی را قطع کرده اند.  فعالیت های اقتصادی به کندی گراییده اند، کشور به طور روزافزونی منزوی شده است و شهروندان هر روز بیشتر از روز پیش احساس سرخوردگی می کنند.

 

پرزیدنت اوباما در سخنان 19 مه خود خواستهای اساسی و مشروع تظاهرکنندگان را انعکاس داد: دولت اسد باید شلیک به سوی تظاهرکنندگان را متوقف سازد، تظاهرات مسالمت آمیز را اجازه دهد، زندانیان سیاسی را آزاد سازد، به دستگیری های غیر عادلانه پایان دهد، موجبات دسترسی ناظران حقوق بشر را فراهم سازد و گفت و شنود فراگیری را به منظور پیشرفت در جهت یک انتقال دموکراتیک آغاز کند. بنا به گفتۀ او، پرزینت اسد یا باید رهبری انتقال را به عهده گیرد و یا از سر راه کنار رود.

این نکته به طرز  روزافزونی آشکار می شود که پرزیدنت اسد انتخاب خود را کرده است. اما در حالی که ادامۀ خشونت ممکن است به تأخیر انداختن تغییری را که در جریان است به وی اجازه دهد، آن را به عقب باز نخواهد گرداند.

 

در حالی که همسایگان سوریه و جامعۀ بین المللی به این بحران پاسخ می دهند، ما باید رهنمود خود را ازطریق پاسخ به چندین پرسش اساسی بیابیم: اعتراضات چرا به حالت انفجار روی دادند؟ سرکوب ها از چه چیزی دربارۀ پرزیدنت اسد و رژیم او پرده بر می دارند؟ و سوریه از اینجا به کجا می رود؟

 

نخست، دربارۀ طبیعت اعتراضات در سوریه نباید جای هیچ شکی باقی بماند.

 

مردم سوریه نیز مانند تونسی ها، مصری ها، لیبیایی ها و مردم درسرتاسر خاورمیانه، خواستار حقوق اولیۀ خود که دیری است از آنها دریغ شده است هستند و دولتی را که از طریق ایجاد ترس حکومت می کند، استعدادهای آنها را با گستردن فساد به هدر می دهد و برخوردای از منزلت انسانی را برای داشتن صدایی در تعیین آیندۀ خود از آنها دریغ می دارد، نمی پذیرند. آنها خود را، ازجمله از طریق کمیته های محلی، سازمان می دهند و حتی در برابر سرکوبی که شخص را به طغیان وا می دارد، حاضر به بازگشتن به عقب نیستند.

اگر پرزیدنت اسد - همانگونه که دولت او ادعا می کند- بر این باور است که مُحرکان خارجی در پشت سر اعتراضات قراردارند، در اشتباه است. این موضوع که بعضی از سربازان سوری به قتل رسیده اند حقیقت دارد، وما از بابت جان باختن آنها نیز متأسفیم. اما اکثریت وسیع تلفات در میان غیر نظامیان روی داده است. رژیم با ادامۀ ممنوعیت ورود روزنامه نگاراان و ناظران، فصد دارد این واقعیت ها را پنهان کند.  

دوم، پرزینت اسد با پذیرفتن شیوه های سرکوبگرانۀ متحد خود ایران، و قرار دادن سوریه در مسیر کشورهای مطرود، در حال نشان دادن طبیعت حقیقی خویش است.

پرزیدنت اسد با پیروی از روش ایران، در حال جای دادن خود و رژیمش  در طرف نادرست تاریخ است. ما می دانیم که مشروعیت از رضایت مردم بر می خیزد و نمی تواند با توسل به گلوله و چماق شکل بگیرد.

توسل پرزیدنت اسد به سرکوب خشونت آمیز ادعاهای او را دایر بر این که یک شخص دوستدار اصلاحات است بی پایه می سازد. او طی سالیان وعده و قول داده است، ولی آنچه که به حساب می آید اعمال او است. یک سخنرانی، صرفنظر از این که با چه درجه از وظیفه شناسی به وسیلۀ ستایشگران رژیم  مورد تحسین قرار گیرد این واقعیت را که مردم سوریه علیرغم این که به آنها گفته شده در یک جمهوری زندگی می کنند، هیچگاه فرصت انتخاب آزادانۀ رهبران خود را نیافته اند، تغییر نمی دهد. این شهروندان خواستار دیدن گذار واقعی به دموکراسی و به دولتی هستند که به حقوق جهانی و آرمانهای آنها احترام بگذارد.  

 

اگر پرزیدنت اسد می پندارد که می تواند با مصونیت از مجازات عمل کند، زیرا جامعۀ بین المللی به همکاری وی در دیگر مسائل امیدوار است، در این زمینه نیز اشتباه می کند. او و رژیمش بی شک غیرقابل جایگزینی نیستند.

 

یک سوریۀ متحد، چندحزبی و دموکراتیک می تواند نقش مثبت و هدایت کننده ای در منطقه ایفا کند، ولی کشور در زیر حکومت پرزیدنت اسد به طور روزافزونی در حال تبدیل شدن به یک منشاء بی ثباتی است.  سرازیر شدن سیل پناهندگان به سوی ترکیه و لبنان و افزایش تنش ها در جولان می بایست هرگونه تصوری را دایر بر اینکه رژیم یکی از ستونهای ثبات در منطقه است و باید مورد حمایت قرار گیرد، باطل می کند.

 

در دست آخر، پاسخ به مهمترین پرسش: معنی این وضع برای آیندۀ سوریه چیست؟ به طرز روز افزونی در حال روشن شدن است. به عقب برگشتنی وجود ندارد.

سوری ها خشونت را به عنوان نشانۀ ضعف رژیمی که با توسل به زور حکومت می کند تشخیص داده اند. آنها بر ترس خود فائق آمده و بر بنیان این نظام لرزه در افکنده اند.

 

سوریه به سوی نظم سیاسی تازه ای در حرکت است- و این مردم سوریه هستند که باید به آن شکل دهند. آنها باید خواستار پاسخگویی باشند ولی لازم است در برابر هرگونه وسوسۀ انتقامجویی یا کینه توزی که ممکن است موجب تجزیه کشور شود مقاومت کنند، و به جای آن دست خود را برای ساختن یک سوریۀ دموکراتیک، برخوردار از صلح و مدارا به یکدیگر دهند.

ایالات متحده با در نظر گرفتن پاسخ برای همۀ آن پرسش ها، ایستادن در کنار مردم سوریه و پشتیبانی از حقوق جهانی آنها را بر گزیده است. ما بی اعتنایی رژیم اسد را به خواستهای شهروندان خود و همچنین مداخلات مکارانۀ ایران را محکوم می کنیم.

ایالات متحده تا کنون مقامات ارشد سوری و از جمله پرزیدنت اسد را مشمول تحریم قرار داده است. ما با دقت رهبرانی را که در سرکوب ها دست دارند و نه مردم سوریه را هدف قرار می دهیم. ما از تصمیم اتحادیه اروپا در برقراری تحریم های ویژۀ خود و نیز تصمیم شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای آغاز تحقیقاتی دربارۀ موارد نقض حقوق بشر [در سوریه] استقبال کرده ایم. ایالات متحده هماهنگی نزدیک با شرکای ما در منطقه و سراسر جهان را به منظور افزودن فشار بر  رژیم اسد و منزوی ساختن هرچه بیشتر آن ادامه خواهد داد. 

 

مردم سوریه از مطالبات خود برای برخورداری از منزلت انسانی و آینده ای رها از ارعاب و ترس دست برنخواهند داشت. آنها شایستۀ دولتی هستند که به مردم خود احترام بگذارد، برای ساختن کشوری باثبات تر و مرفه تر تلاش کند و به خاطر باقی ماندن در قدرت نیازی به توسل به خشونت در داخل و ستیزه جویی در خارج نداشته باشد. آنها شایستۀ کشوری متحد، دموکراتیک و نیرویی برای ثبات و پیشرفت هستند. این هم برای سوریه، هم برای منطقه و برای جهان سودمند خواهد بود

حمله تند مشاور صفارهرندی به اکران فیلم فرهادی در فرانسه

حمله تند مشاور صفارهرندی به اکران فیلم فرهادی در فرانسه وعلاقه سارکوزی به این فیلم


محمد حسین نیرومند مشاور صفارهرندی درزمان وزارت او در مصاحبه ای بدون نام بردن از فیلم جدایی نادراز سیمین از اکران این فیلم در فرانسه به شدت انتقاد کرده است .

 به گزارش پارس توریسم آقای نیرومند گفته :در صورتیکه فیلمی در ایران ساخته شود و در جهت منافع غرب و به نفع سیاستهای آنها باشد نه تنها اکران گسترده در آن کشور پیدا می کند بلکه مورد توجه رئیس جمهور آنها هم قرار می گیرد.

نیرومند همچنین گفت: کسانی که کار سیاسی می کنند بخوبی می دانند هر حرکتی که انقلاب را سیاه نشان دهد و مغایر با سیاستهای فرهنگی انقلاب باشد در غرب مورد توجه قرار می گیرد؛ و قطعا اکران گسترده یک فیلم در فرانسه در شرایطی اتفاق می افتد که انتشار محتوای آن به نفع فرانسه باشد.

 به گزارش پارس توریسم ،اظهارات عجیب و غریب  آقای نیرومند در حالی عنوان می شود که در سالهای اخیر فیلمهای فیلمسازانی چون مجیدی مثل بچه های آسمان ،رنگ خدا،بچه های آسمان و...در آمریکا واروپااکران گسترده ای داشته ،آیا فیلمهایی چون بچه های آسمان وآواز گنجشکها هم در جهت اهداف غرب و آمریکاست .

 از سویی دیگر رفقای آقای برومند مثل شورجه وسلحشور همیشه در مصاحبه های خود از استقبال میلیاردی از سریال حضرت یوسف در کل جهان خبر داده اند .آیا سریال حضرت یوسف نیز چون بااستقبال مواجه شده در جهت اهداف غرب و آمریکاست .

باید به امثال آقای نیرومند یاد آوری کرد که موفقیت بی نظیر فیلم جدایی نادر از سیمین در فرانسه ،افتخاری برای همه ایرانیان وباعث خوشحالی همه علاقه مندان سینماست وچنین اظهار نظرهایی بیشتر نیت اصلی گویندگان آن را بازگو می کند.

پدر عزیزم؛ روزت مبارک...



چهار سالگی: پدر من از عهده همه کارها بر می‌آید

پنج سالگی: پدر من همه چیز را می‌داند

شش سالگی: پدر من از همه پدرها با هوش‌تر است

هشت سالگی: پدر من همه چیزها را کاملا نمی‌داند

ده سالگی: دورانی که در آن پدر من بزرگ شده است با امروز کاملا فرق دارد

دوازده سالگی: خوب پدر من هیچ چیز نمی‌داند. او خیلی پیرتر از آن است که حتی کودکی خودش را به یاد آورد

چهارده سالگی: به پدر من توجهی نکنید، هر چه باشد او دیگر یک انسان قدیمی است

بیست سالگی: خدای من پدرم دیگر کاملا پیر و خرفت شده است

بیست پنج سالگی: پدرم در این مورد آگاهی چندانی ندارد اما به هر حال بهتر است او هم باشد

سی سالگی: شاید بهتر باشد نظر پدرم را بپرسم، هرچه باشد او تجربه‌های بسیاری دارد

چهل سالگی: نمی‌دانم پدرم چگونه از عهده این کار برمی‌آمد. واقعا که او انسان عاقل و با تجربه‌ای بود

پنجاه سالگی: حاضرم برای این‌که دوباره پدرم در کنارم باشد و با من حرف بزند، تمام زندگیم را بدهم


دوباره سبز می شویم...





مموتی اینقد خرج کرده، بوتاکس تزریق کرده؛
یه شبه پیر میشه ...

«یکشنبه ۲۲ خرداد»
مـــــنـــــتـــــظـــــریـــــــم